دکتر جعفر احمدی جامعه شناس و مدرس دانشگاه در ارومیه دیدن آجرهای لعابدار تپه ی قلایچی بوکان، درنگاه اول به هر شهروند بوکانی حس افتخار می دهد. افنخار و نازیدن به اینکه تمدنی ۳۰۰۰ ساله داری. افتخار به اینکه ریشه داری و این آجرهای لعابدار سندی بر هویت تاریخی و فرهنگی یک ملت است. اما […]

دکتر جعفر احمدی
جامعه شناس و مدرس دانشگاه در ارومیه

دیدن آجرهای لعابدار تپه ی قلایچی بوکان، درنگاه اول به هر شهروند بوکانی حس افتخار می دهد. افنخار و نازیدن به اینکه تمدنی ۳۰۰۰ ساله داری. افتخار به اینکه ریشه داری و این آجرهای لعابدار سندی بر هویت تاریخی و فرهنگی یک ملت است. اما حضور چند پرسش در ذهن، این حس افتخار را به پس زمینه می برد. آیا نازیدن به میراث ۳۰۰۰ ساله تمدن مانایی و اینکه من هویتی به قدمت تاریخ دارم، نهایت استفاده ای است که از این میراث تاریخی و فرهنگی می توان کرد؟ همه می دانیم که این دستاورد کم بهایی نیست، اما وظایف ما به عنوان میراث داری خوب در قبال این گنجینه ی گرانبها چیست؟ آیا وظیفه ی ما تنها نگهداری از این آثار و انتقال آن به آینده گان است؟
به یقین وظیفه ی ما بسی سنگین تر از نیاکان مان است. آنها با همان گِل ساده برای ما میراثی گرانبها به جا گذاشتند و شایسته نیست که ما هم همان آثار را تحویل آینده گان دهیم. چرا که این گنجینه ی گرانبها در دل خود سخن های ناگفته دارد از دانش، بینش و زندگی مردمانی که آن را ساخته اند و ما اکنون به آنها می نازیم. باستان شناسان وظیفه خود را در قبال این آثار انجام داده اند؛ اما سایر علوم به ویژه مردم شناسی و جامعه شناسی و سایر علوم چه خدمتی می توانند برای این میراث گرانبها انجام دهند؟
دانش که مشخصه انسان عصر حاضر است می تواند این میراث را غنی تر کند تا همراه این آجرهای لعابدار برای آیندگان به ارث بگذارد. آقای دکتر یوسف حسن زاده درحوزه باستان شناسی کتاب و چند مقاله ای نوشته است و دین خود را ادا کرده است. آقای سعید حسن زاده هم از دیدگاه هنرهای تجسمی نقوش این آجرها را مطالعه کرده و حاصل کار ایشان مقاله ای شده است. ممکن است افرادی هم از بعد تاریخی آثار به جا مانده از تمدن مانایی را مطالعه کرده باشند. اما این همه ی آن کاری نیست که ما می توانیم در قبال این گنجینه ارزشمند انجام دهیم. اگر نگوییم همه ی علوم، حداقل می توانیم بگوییم علوم انسانی از روی این آثار می تواند مطالعات گسترده ای انجام دهند و بدون شک حرف های فراوانی برای گفتن دارند. این وظیفه برعهده ی دلسوزان و متخصصان شهر بوکان است و به قول شاملو، انسان دشواری وظیفه است.
بنابراین شایسته ی این تمدن نیست که معرفت ما از میراث آنها، به یک معرفت درجه اولی باستان شناسانه ختم شود؛ چرا که می شود به کمک دانش نشانه شناسی، مردم شناسی، جامعه شناسی و باستان شناسی اجتماعی از همین آثار و بقایای آن، معرفت درجه اولی را گسترش داد و آن را برای آینده گان به ارث گذاشت. پس یهتر است درکنار رویکرد گذشته گرا، نیم نگاهی هم به آینده داشته باشیم. البته ناگفته نماند تلاش ها آینده نگرانه نباید تنها در حوزه مطالعات و تحقیقات باشد. تولید مصنوعات و محصولات مختلف – فرهنگی و تجاری- با اسم و نماد ایزیرتو و استفاده از نقوش حک شده بر روی این آجرها هم می تواند گامی موثر برای ساختن عمارتی نو از این میراث تاریخی و تمدنی برای آینده گان باشد.

دسته بندی: یاداشت ها برچسب ها:

به اشتراک بگذارید :

مطلب قبل و بعد
مطالب مشابه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

- کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
- آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد